سرجیو و برلین به مشاجره خود در داخل صومعه ادامه دادند. سرجیو فکر میکرد که تاتیانا یک هدف آزاد است که آنها را به زندان میاندازد یا میکشد. برلین به سرجیو خندید و به او گفت که هرج و مرج در هر کاری است که مردم انجام میدهند و او نمیتواند کاری انجام دهد تا جلوی هرج و مرج را بگیرد.